دست های کوچکش
ب زور ب شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی میرسد
التماس میکند: آقا ...آقا...دعا میخری؟؟؟؟؟
و حابی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند
. برای فرج آقا "دعا" میکند
نظرات شما عزیزان:
قصد از نوشتن آرامش است هر چند اين گونه نوشتن تازه شروع طوفان است. طوفاني كه از دل برمي خيزد وتو را تا اوج روح بلندهستي مي برد انجايي كه تنها خود را مي بيني وخداي خودرا..